دوستت دارم خیلی زیاد
سلام عسلکم قوربون اون چشمهای خوشگلت بشم که وقتی نگام میکنی دلم میلرزه واسه بوسیدنت نمیدونم چرا این روزا علاقه م بهت هزار برابر شده یا اینکه از اول اینهمه دوستت داشتم همش میخوام بغلت کنم و ببوسمت تو هم لباتو غنچه کنی یه چیزی از خودت بگی .
خیلی ببخشید که دیر دیر میام اخه اصلا وقت ندارم این هفته ای که گذشت از تهران مهمون داشتیم خیلی بهمون خوش گذشت حیف که خاله فرشته اینا زودی رفتن تازه بهشون عادت کرده بودیم از کارای عشقم که بگم چند روز پیش با بابا رفتیم باغ برای شستن فرش هر سه تا دست بکار شدیم تو که شیلنگ اب رو به ما نمیدادی همه جاتم خیس اب شده بود عینه یه جوجه ناز خیس خورده بعد باد شدیدی اومد من با تو رفتیم داخل خونه یه چایی گذاشتیم و یه عالمه میوه و خوراکی درست کردیم بعد باباتو صدا کردیم بیاد پیشمون تا سرما نخوره و شستن فرشها موند واسه بعد که قرار شد (از سر ناچاری)بدیم قالیشویی خلاصه خیلی بهمون خوش گذشت سه تایی حالا ادامه داستان اینه که نگو شیطونکم یاد گرفتی فرشها رو بشوری اخه این روزا هر چی رو میبینی زود یاد میگیری امروز صبح دیدم خبری ازت نیست بعد تازه مشکوک میشدم دیدم از سر تا پا خیسی و با هزار مصیبت خودتو رسوندی بهم اول فکر کردم روغنه ریختی روت بعد وقتی بوی خوش مایع شستشوی لباسهای رنگی رو حس کردم و با دیدن فرش خیسمون تازه فهمیدم چه بلایی سرم اومده وایییییییییییییییی گریم گرفته بود نمیدونستم چیکار کنم فرش طبیعی رو که جرات نمیکنی با اب خالی بشوری چه برسه به شوینده خلاصه قسمتی از فرش بدست اقا ایلیا رنگاش قاطی شد رفت پی کارش فدای سر پسر گلم
عشق من منو ببخش که هر از گاهی سرت داد میکشم و میترسونمت (با نشون دادن لباس شویی) اخه منم ادمم صبرم تموم میشه عوضش اون نگاه معصومانه وپاکت دلم اونقدر بدرد میاره که بعدا عذاب وجدان میشم خصوصا شبا دلم میخواد بغلت کنم وبگم غلط کردم منو ببخش خیلی دوستت دارم حیف که نمیتونی مادر بشی و عشق یه مادر رو به بچش درک کنی ولی اینو بدون شیرینترین و واقعی ترین عشق همینه از ته دلم باتمام سلولهای بدنم عاشقتم و دوستت دارم اینقدر خودتو واسم لوس نکن میخورمت ها
هان تا یادم نرفته وقتی میگم من میرم دیگه مامانت نمیشم اونقدر اون حالتتو دوست دارم که زودی میای بغلم میکنی وبوسم میکنی که از دلم در بیاری عینه یه ادم گنده بعد سرتو میزاری رو شونم چون میدونی مامان عاشق این کارته منم از ته قلبم خدا روشکر میکنم که تو رو بهم داده و خستگی تنم داره درمیاد شیرینترین قسمته عمرمه فکر کنم من رفتم
نه یه چیز دیگه تولد 2 تا فرشته ی دوست داشتنی حنان جونم و ایهان جونم رو از صمیم قلبم تبریک میگم ایشالا همیشه و همه جا موفق باشن خیلی دوستشون داریم بوس واسه هر دوشون
اینم یه کیک خوشمزه
اغاز بودنت مبارک
تولد حنان جونم خیلی خوش گذشت تو باغ مادر بزرگ و کلی شیرین کاریهای حنان خان بانمک