ایلیاایلیا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

ایلیا کاکل زری و داداشی

بوی عید

1391/12/26 22:29
نویسنده : مامان ایلیا
1,075 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر مهربونم تا عید چیزی نمونده من و تو تقریبا هر روز باهم میریم بیرون واسه خرید و اماده شدن برای سال نو برای همین اصلا وقت نمیکنم بیام بنویسم ناراحتامروز تو خونمون گلهامون رو سر وسامان دادیم البته قبلش با هم تو با (سه چرخه)  رفته بودیم کنار رود خانه نزدیک خونمون و تو کلی ذوق کردی این روزا هوا حسابی گرم شده انگار نه انگار هفته گذشته برف میاومد خلاصه طبیعت هم خودشو نشون میده یه سال دیگه داره تموم میشه و زمین داره جونی تازه میگیره درختها شکوفه کرده باد خنک و گرمی میوزه خونه ما تاعصر واسه عید اماده میشه تمیز ومرتب اماتا موقعیکه وقت خواب میشه ادم باورش نمیشه خونه تکونی کرده باشی اخه یه وروجک شیطون داره یه کارایی میکنه مثل اثر انگشت روی میزا و تلوزیون اسباب بازیا در هال یه دیقه ...............اقا ایلیا ازم شمعی که بالای کمد رو میخوای ومن میگم از بابا اجازه بگیر میگی بابا اجازدییییییییییییی؟  حالا هم پیرمرد شدی و ادا در میاری بزرگتر که میشی ادم بیشتر عاشقت میشه اخه مثل بلبل حرف میزنی و خودتو بیشتر تو دلمون جا میکنی از شیرین زبونیات هر چی بگم کمه مثل چند شب پیش که وقتی کنارمامان دراز کشیده بودی و قتی دیدی من چشمامو بستم گفتی خوشگل ماما گوزل ماما بعدم بوسم کردی و گفتی بیدار شم اخه شبا تو بعل من خوابت میبره بعد تشریف میبری تو تختت البته نصف شبم بیدار میشی و منو صدا میکنی و دوباره میخوابی و منو تا صبح بیدار نگه میداری اخه من دیگه خوابم میپره ...حالا یه ترانه ای یاد گرفتی میخونی که من و مامان جون عاشقش شدیم میگی ال قیرینی کوی چوالا سالا سالا دیو به جای وور دووارا  (ترکی استانبولیه) عزیزم باورت میشه من هر روز که صبح بیدار میشی قشنگ احساس میکنم یه ذره دیگه بزرگ شدی بزرگتر وعاقلتر پسرک کوچولوی مامان وقتی کت وشلواری که واسه عید واست گرفتیم رو تنت کردیم از ته دل ارزو کردم که تو لباس دومادی ببینمت و خوشبخترین مرد روی زمین باشی 

از این حرفا گذشته ما امسال سفر نمیریم تقریبا مثل هر سال اخه بابات دوست نداره تو ترافیک رانندگی کنه خودش اینطور میگه اما من خیلی دلم میخواست 3تایی یه جایی بریم اخه واسه دیدو بازدید تنبلیم میشه اما شوهرم عاشق این رسم دیرینه ست میگه ما سالی یه بارم خونه بعضی فاملامون میریم و اونام خونه ما میان مسافرت رو همیشه میشه رفت منم مثل هر سال قانع میشم فعلا با اجازه میرم نمیخوام با نوشتن شیرینترین لحظات پسرم رو که داره یواش یواش حوصلش سر میره رو از دست بدم پس با اجازه به امید سالی پر از نشاطصلح ارامش سلامتی عشق و  اروزی روزای خوب کنار خانواده تون براتون دارم

                                       

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

جوک
26 اسفند 91 23:12
هروز با جدیدترین و خنده دار ترین جوک ها پذیرای حضور گرم شما هستیم ...
مامان ملیکا
27 اسفند 91 9:15
سلام انشاالله سال خوبی داشته باشید. ایلیا جون رو ببوس
مامان آرشيدا قند عسل
28 اسفند 91 11:51
پيشاپيش سال نو بر شما و خانواده محترمتون مبارك اميدوارم سال خوبي رو پيش رو داشته باشيد.
مامانی وروجک
29 اسفند 91 22:55
هر چند زمان بزم و نوش آمده است بلبل به خروش و گل به جوش آمده است با چند بهار ، لاله‌ی خفته به خاک نوروز کبود و لاله پوش آمده است . . . عید باستانی نوروز بر شما مبارک
مامان ایلیا
6 فروردین 92 13:05
سلام مامان ایلیا.عیدت مبارک ایشالله سال خوبی داشته باشی. راستی 28 اسفند ایلیا کوچولوی ما هم به دنیا اومد و شیرینی زندگیمونو چند برابر کرد
مامان ملیکا
15 فروردین 92 16:12
سلام عید آمد و رفت و ما همچنان منتظرتون میمونیم
نرگس مامان طاها و تارا
19 فروردین 92 9:30
سلام سال نو مبارك
الیسا
23 فروردین 92 19:23
سلام خاله جون من آپممنتظرتونم
مامان ایلیا نفس
24 فروردین 92 0:54
سلام با اینکه دیر شده ولی سال نو مبارک.ببخشید این مدت ازتون دور شدم هر چی ایلیا بزرگتر میشه وقت منم پر تر هستش.تازه ایلیا جان هم بازم مریض شده و دوباره حساسیتش عود کرده و دنبال دوا و درمانش هستیم.ایشالله سالی پر از شادی و خوشی به همراه خونواه های عزیزتون داشته باشید.


مرسی عزیزم ایشالا بزودی خوب میشه