ایلیاایلیا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه سن داره

ایلیا کاکل زری و داداشی

قدمهای طلایی

1390/8/7 17:23
نویسنده : مامان ایلیا
252 بازدید
اشتراک گذاری

سلام  5 شنبه با بابات رفتیم برات کفش خریدیم اونم چه کفشای خوشگلی من ارزو میکردم کاش پاهام مثل پاهای تو کوچولو بود خودم پام میکردم اخه منو بابا منتظر اولین قدمای خوشگلمون هستیم کفش گرفتیم تا تو تشویق بشی بتونی رو پاهای کوچولو وایستی

مامان و بابا هر دو قبل 1 سالگی تونستن راه برن ولی شما گل پسر یه ذره تنبلی دوست داری همش بغل باشی این روزا تا میذارمت زمین دادت بلند میشه عزیزم نمیذاری من هیچکاری بکنم دیروزهم رفته بودیم ده خونه ی مادر بزرگ بابا اونا تو رو خیلی دوست دارن خصوصا بابا کد خدا ولی تو هر کاری کردیم بغلش نرفتی که نرفتی

هوا این روزا خیلی سرد شده  من از ترس اینکه سرما نخوری هیچ جا نمیرم به امتحانای دانشگاهم کم مونده وقتی یادم میافته چار ستون بدنم میلرزه من کتابام رو هم هنوز نتونستم تهیه کنم  در ضمن تولدتم میخوام برات یه جشن خوشگل بگیرم ولی قبلش باید یه خونه تکونی عالی بکنم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

نگین مامان رادین
9 آبان 90 16:07
سلام جیگر طلای من،کفش های نو مبارک،کفشاتو پات کن و بدو بیا پیش من که دلم برات لک زده،بعضی وقت ها از خودم لجم می گیره که ازت دورم و نمی تونم صورت ماهتو ببوسم.


سلام خاله مرسی