ایلیاایلیا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

ایلیا کاکل زری و داداشی

مثل یک چشم برهم زدن

1390/8/5 14:26
نویسنده : مامان ایلیا
270 بازدید
اشتراک گذاری

سلام کم کم داریم به تولد یک سالگیت نزدیک میشیم 6ماه اول که زندگیت یه ذره واسمون  سخت گذشت. سخت ولی شیرین

نمیدونم شاید اولین تجربه من بود  که مادر شدم شاید مامان هیچ وقت شب زنده داری نکشیده بود شاید دلش واسه هیچکی مثل تو نتپیده بود واسه هیچکسی اینهمه نگران نشده بود ولی بلاخره سخت وشیرین تمام شد از 7 ماهگی من عادت کردم شبا 100 بار پاشم وهمدیگرو کم کم بهتر شناختیم یعنی از ماه 7 به بعد همه چی خیلی شیرینه  و زمان واسم خیلی زود گذشت وقتی ازم میپرسن بازم نینی میخوای؟ میگم اگه مثل گل پسرم باشه اره چون واقعا دلم واسه روزای نوزادیت تنگ میشه وقتی دهنتو واسه پیدا کردن شیر تکون میدادی وقتی دستامو با اون دستای کوچولوت میگرفتی وقتی منتظر اولین لبخندت بودم  وقتی بدنت بوی بهشت میداد وقتی .......

البته بگم این روزا م خیلی شیطون شدی نمیذاری ماما زود زود بیاد به وبلاگت .تا میشینم صدات بلند میشه منم برای اینکه جنابعالی حوصلتون سر نره مثل اوشین کار میکنم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

نگین مامان رادین
6 آبان 90 22:18
الاهی قربون شیطونییاش بشم من،به جای من هزار تا بوسش کن.