ایلیاایلیا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

ایلیا کاکل زری و داداشی

ایلیا در باغ سیب

1390/8/23 22:09
نویسنده : مامان ایلیا
301 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل بهشتی دیروز با مامان جونینا رفته بودیم باغشون .تو همش میخواستی علفهای سبز رو با دستهای خوشگلت بکنی و من نگران از اینکه دستات زخمی بشه ولی حسابی گردو خوردی .نمیدونم چرا هر وقت میریم باغ برگشتنی من خیلی خسته میشم انگار له و لورده شده باشم با اینکه هیچ کاری نکردم.   عزیزم  بازم شب بیدارشدنات واسم کابوس شده اخه مثلا 3 پا میشی 3.30 .4و همین طور نیم ساعت به نیم ساعت نمیدونم شایدم سیر نمیشی یا شکمت درد میگیره وخب مادر شدن این چیزارو هم داره دیگه قلبماچ  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

خاله سیما
19 شهریور 90 1:04
خود را به ناخوشي ميزنم، در خانه بستري ميشوم! آنگاه همسايه‌ها به عيادتم خواهند شتافت و نگارم نيز در ميان آنان است طبيبان را سرافكنده خواهد كرد! زيرا تنها او دردم را مي‌داند و بس
خاله سیما
19 شهریور 90 1:05
تورا چون متن نامه دوست دارم پراز شعرو چکامه دوست دارم ز بس شيرين و خوش طعم وسفيدي تو را چون نون خامه دوست دارم!!
خاله سیما
19 شهریور 90 1:07
منیم ای نازنین دوستوم زمستانین بهار اولسین سعادت تاجی همیشه باشیندابرقراراولسین اومیدیم واراوحقه نیازین اولماسین خلقه سنی خارایستین ظالم ذلیل روزگار اولسین
خاله سیما
19 شهریور 90 1:09
salam joje naazam , emrooz ba ham bodim vali lahzeha kheily zood separi shod o kamtar tonesti biyay bagale khale joonet . kheily dostet daram hamishe bekhand , hamishe zendegi kon . gorbenet beram .
نگین مامان رادین
23 شهریور 90 11:17
سلام مامان ایلیا خوبی.قربونش بشم چقدر ناز شده از روی ماهش ببوس دلم براش لک زده.
محك
24 شهریور 90 18:13
همين مسئله بيدارشدنهاي مكرر را آقا صدراي ما هم داشت. بايد با صبر و حوصله تحمل كرد. ما كه شب رو دو تكه كرده ايم و هر تيكه را يكيمون پاس ميده. البته بررسي هاي پزشكي را انجام بديد ممكنه رفلكس و يا موارد ديگه داشته باشه.