ایلیاایلیا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

ایلیا کاکل زری و داداشی

پسر عزیزم

1391/11/11 23:43
نویسنده : مامان ایلیا
1,263 بازدید
اشتراک گذاری

سلام وبازم شرمنده گی بخاطر تاخیرم ناز پسرم "

 

عزیزکم تو این مدتی که  تو وبلاگت ننوشتم اونقدر بزرگتر وباهوشتر شدی و تغییر کردی که نمیدونم از کجا شروع کنم تقریبا از تولدت قشنگ جمله میگی و اونقدر کلمات جدید به دایره لغاتت اضافه کردی که منو بابات تعجب میکنیم یعنی تو این 2 سال هر چی پیشت حرف زدیم ضبط کردی و الان مثل بلبل حرف میزنی 2 هفته بعداز تولدت از شیر گرفتمت به راحتی اخه چند بار خواسته بودم اینکارو بکنم اما بعدا منصرف شده بودم ودلم نیومده بود اما یکدفعه مصمم شدم و موفق شدم توهم خیلی اذیت نکردی مرسی عسلم 

اذر ماه رو کامل مهد میرفتی و خیلی چیزا یاد گرفتی و خیلی به مربیت عادت کرده بودی خانم اردیبهشت که بهش میگی للا یعنی لیلا یا حامینی مینی یعنی خانم مربی  اما دی رو 2 هفته رفتی اخه شدیدا سرما خورده بودی و خیلی عذاب کشیدی االبته هر دو خیلی شدید مریض شده  بودیم و کلی طول کشید که خوب شیم و بهمنم که کلا نرفتی ...گاها یه کلمه هایی میگی که دلم میخواد بخورمت ازخودم یاد گرفتی دستات میندازی دور گردنم و میگی جانییییییم ج رو یه جوری میگی ادم دلش غش میره واست وقتی عصبانی میشم میای بوسم میکنی و میگی باعیشلا باعیشلا باعیشلادین سنده منی بوس  اله .الهی قوربونت بشم من .هر وقت میخواییم بخوابیم میگی دستمو بگیر مامان و بعد هزارتا بوس و لالا میکنی تا  صبحم بیدار نمیشی این یعنی روزای زحمتی تموم شدن و پسر من واسه خودش اقایی شده موقعیکه خونه اییم هر نیم ساعت میریم دستشویی تقریبا 2 هفته ست اما هنوز نمیگی جیش دارم اگه این مرحله رو هم پشت سر بزاریم خیلی راحت میشم اخه پوشکتم رو به اتمامه ...فقط پسرکم یه شکایت کوچولو ازت دارم  که هم من هم خودت خیلی اذیت میشیم اونم اینه که هر جایی میریم دلت میخواد بمونی و موقع اومدن که میشه من دلم هری میریزه که نکنه بازم بدخلقی کنی و نخوای بیای خصوصا خونه مامان جون که میریم یعنی من پشیمون میشم از رفتنمون اونقدر گریه میکنی و میگی گوی قالیم بزار بمونم چند روز پیش از بس گریه کردی مامانم گفت تو برو ما شب میاریمش و موندی من دست از پا درازتر برگشتم خونه ولی گوشم بزنگ بود که گل پسرم کی میاد بدون تو نمیتونم نفس بکشم عزیزم کاش درکم کنی اما همه میگن اینم خیلی خوبه که زیاد وابستت نیست و میتونی راحت هر جا خواستی بزاریش هر کی بگه بیا بغلم زود میری  بغلش میشینی و کلا با همه خوبی و من بهت افتخار میکنم که اینقدر اجتماعی و خونگرمی مهربونم عاشق کارهای مردونه ایی خونه بابایی اینا داشتن کابینت میزدن همش دلت میخواست کار اونارو ببینی و اصلا خسته نمیشدی هر وقتم تو خونه حواسم بهت نباشه داری با جعبه ابزار بابا ور میری همچنین عاشق بازی با کامپیوتر وموبایلی اونقدر  بازی مناسب سنت  به  کامپیوترزدم همشو میتونی بازی کنی و زود یاد میگیری خیلی دوست داری نقاشی کنی و با مداد یه چیزایی بنویسی البته با دست چپ >>>>>>>>>>> دیگه اب بازی رو خیلی دوست داری و همش میگی بریم اب بازی

میدونم خیلیها منتظرعکسای تولدتن من از همه معذرت میخوام که اینهمه دیر شد با اینکه تعدادشون خیلی کمه اما بازم واسه دیدن بفرمایین ادامه مطلب

 

 

                           

                                    

 

کیک تولد پسرم 

          

   

     

اقا رادین گل و ایلیا خان

       

ایلیا و باباش

             

 

       

                                              

اقا رادین ایلیا و حنان جان. رادینو ببین جیگر خاله چه خوشتیپ شده 

سارینا خانم و سالار و ایلیا و حنان

 

همش همین اخه گفتم عکاس خودم نبودم این عکسارو هم خاله سیما و خاله نگین زحمت کشیدن که ازشون تشکر میکنم همچنین از همه مهمونها بخاطر کادوها که همشون زحمت کشیده بودن مرسی 

     در محبت کردن به کودکان راه افراط را طی کنید 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سیما
4 اسفند 91 0:12
───────▄▄─▄▄▀▀▄▀▀▄ ──────███████───▄▀ ──────▀█████▀▀▄▀ ────────▀█▀ — قندعسلم عکسای تازه گذاشته و من بی خبر بودم مثل اینکه آیهان جون هم وبلاگش رو بروز کرده ..