ایلیاایلیا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

ایلیا کاکل زری و داداشی

خواب ....یه ذره خواب

1391/3/1 12:34
نویسنده : مامان ایلیا
506 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند عسلم 

ووروجکم این روزا همش بالای مبلی یا میز یا هر چیزی که بلند وای که من دلم هزار بار میره که مبادا 

بیافتی و طوریت بشه سعی میکنم هر جا میریم اول صدقه بدم تا اتفاقی واست نیافته ایه الکرسی میخونم 

خلاصه دلم خیلی پیر شده از دستت بابات اولش میگفت خیلی شیطون نیستی اما بعداز اینکه یکی

دو ساعت باهات تنها موند خودش اعتراف میکرد خیلی شیطون شدی خیلی .... 

 

کابینتو باز میکنم تا ظرف بردارم ایلیا از کابینت نگام میکنه بچه اونجا رفتی چیکار میرم بالکن اشغال بریزم ایلیا

ته مانده شیرینی رو پیدا کرده میخواد بخوره در کمد لباسم که باز میشه نصف لباسها به صورت پخش و پلا رو زمینه 

میخوام جایی زنگ بزنم وا تلفن چرا بوق نمیزنه اقا ایلیا سیمشو کشیده جارو شارژی هیچوقت شارژ نداره

سبد رخت چرکها جاش بالای خونه تو هال پذیراییه

همین الان یکی از کشوهای اشپز خونه داره تخلیه میشه ....

حالا نوبت خوابته که با من میخوابی و با من بیدار میشی  چند روز پیش مهمون داشتم حسابی هم

خسته بودم شب  10.30  به صورت معجزه اوری خوابیدی منم خوشحال شاد اماده خوابیدن شدم 11

بیدار شدی نگو یه چرت کوتاه زدی و خستگیت در اومد باورت میشه تا ساعت 2 شب یا رو پام بودی یا با

گریه بلند بغل بابات (شب بغیر من بغل هیچکی نمیری) یا هم شیر خوردی وای این روزا هم که 12.30

میخوابی و شب 6 بار پا میشی سرم از یاد اوری شب درد میکنه شبها واسم کابوسه مردها رو دوران

سربازی زجر  میدن 4 صبح بیدار میکنن مال منم یه جور خدمت سربازیه بیهوده نیست میگن بهشت زیر

پای مادران هست 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

نوشین مامان ایلیا
1 خرداد 91 13:33
عزیزم منم خیلی دارم اذیت میشم. بعضی وقتا دیگه اعصابم به هم میریزه ولی چاره چیه؟


فقط دعا کنیم بتونیم صحیح و سالم بزرگشون کنیم مرسی از همدردیت
مامان ایلیا نفس
1 خرداد 91 16:00
سلام خانمی واقعا بهت خسته نباشی میگم.این کوچولوها تمام هستی ما هستن.آدم دلش نمیاد بهشون اخم کنه یا سرشون داد بزنه از بس که مثل فرشته های ناز هستن.بخدا روزگار منم از تو رنگین تر نیست.ایلیا جان بلاهایی سر من در میاره که نگو و نپرس.ببوسش فراوان


مرسی گلم تو هم از روی ماه ایلیا جون ببوس
نگین مامان رادین
2 خرداد 91 2:40
الاهی من فدات ،فداش بشم ماشاالله روز بهروز هم داره شیطون تر میشه خاله جون کم مامانی رو اذیت کنم کلاهمون میره تو هم. مامان بودن این هارو هم داره و با این کارهاست که زنها مث کوه استوارند و بهشت زیر پاهاشونه اگه اونجا بودم کمک می کردم هرچند که رادین هم دست کمی از ایلیا نداره


سلام خدانکنه عزیزم کاش نزدیکتر بودیم
مامان سمانه
2 خرداد 91 5:34
آخ که قربون خودت و شیطونیاش مامانی خسته نباشی میدونم سخته اما بازم شیرینت یه بوس گنده از ایلیا جون مامانی منظورت کدوم دسره
مامان حنان
3 خرداد 91 17:13
سلام عزیزم خسته نباشی .الهی عمه فداش بشه قربون اون شیطنتاتش بگو مامان بیچاره عمم چه میکشه با حنان اون که از من شلوغتره .عزیزم همه این خستگیها با یه بوس و یه لبخند از طرف این فرشته ها حل میشه میدونم خیلی زحمت میکش ..خسته نباشی ایلیا بزرگ که شد خودم بهش میگم ...


سلام عزیزم مرسی از همدردیت واقعا هم با یه بوس خستگی ادم میره
نسترن(مامان نیروانا)
4 خرداد 91 20:24
لیله الرغائب شب آرزوهاست چشماتو ببند آروم بگو خدایا من عاشق توا م وبه تو نیاز دارم به قلب من بیا!! شما هم مثل من این شب رو به دوستات یاداوری کن شاید که از باغ دعاشون یک گل هدیه بگیری به یادم باش
نسترن(مامان نیروانا)
4 خرداد 91 20:25
عزیز دلم که شیطونیاتم مثل خودت خوشگله