بدون عنوان
سلام شیطون پسرم از دیشب تا حالا اونقدر شیطونی کردی مجبور شدم پست قبلی رو که در مورد اقا بودنت نوشته بودم پاک کنم .مامانم چرا اینقدر کنجکاو شدی میری وسط هال میشینی روی میز ...میخوای قلب مامان رو از جاش در بیاری .تا میرسیم خونه مامان جون میدوی میری سراغ قندون و دو سه تا میذاری دهنت و از دست من فرار میکنی میری محکم میکوبی به تلوزیون قوربونت بشم با چه زبونی بهت بگم جیزهههههههههههههههههههه
البته اونقدر کارات بانمکه نه بابا نه من هیچکدوم راضی نمیشیم دعوات کنیم اخه چشمهای شیطونت یه جوریم معصومه مامان عزیز ( مامان بابا )میگه بابات خیلی اروم بوده اخه تو به کی رفتی اخه منم بچه ارومی بودم
ووروجک من یاد گرفته هر چی میخوره میاره به منو باباش ومیگه به به گل پسرم بستنی خیلی دوست داری هر روز میخوری اخه هوا هم اینجا مثل بهاره وقصد نداره روی سردوبرفیشو نشونمون بده