بازم اوووف شدی
سلام ناز دونه ی من پسرم این روزا سرم از بس شلوغه وقت نمیکنم به وبت سر بزنم ولی خلاصه ای از اونچه واسمون گذشت و میگذره رو مینویسم نزدیک عیده ومن مشغول خونه تکونیم .مامان جون و خاله سیما برگشتن چند روزی همش خونه مامان من بودیم پیش خاله سیما وکلی مهمون اومد واسمون .. این روزا هر وقت بتونم سعی میکنم برم کلاس پیانو خیلی دوست دارم زود بزرگ شی تا تو رو هم باخودم ببرم دو روز قبل هم باز دستت از ارنج در رفته بود این دفعه تقصیر ماما بود. قوربونت بشم من. منو ببخش اخه از بس ورجه وورجه میکنی و شلوغ شدی بازم با بابات بردیم پیش اون اقای دکتر که دفعه قبل رفته بودیم .تا اقای دکتر بیاد یه نیم ساعتی طول کشید وتو تو بغل من همش گریه میکردی ...
نویسنده :
مامان ایلیا
14:24