امروز بهترین روز زندگی من هست
سلام
بلاخره من فرصت پیدا کردم بیام و درمورد کارهای اقا کوچولو بنویسم دلبرکم دیگه حسابی بزرگ شده قد کشیده فداش بشم من .وقتی میریم بیرون نمیخواد برگردیم خونه. بچم دردری شده عاشق اینه خودش تنهایی بدوه دیروز با مامانم رفتیم بازارچه تاریخی و قدیمی شهرمون یادش بخیر بچه بودم خیلی این بازار رو دوست داشتم همه چیزش منو یاد بچگیام میانداخت .اولین بار ایلیا رو هم برده بودیم اونجا دلش میخواست به همه چی دست بزنه بارونم نم نمک میبارید خیلی بهمون خوش گذشت همچنین تا یادم نرفته...
پریروز هم روز خیلی خوبی بود بابی بردتمون بیرون رفتیم کلی هوای تازه استشمام کردیم و از مناظر زیبای طبیعت لذت بردیم شامم بیرون مهمون شوهر عزیزم بودیم چقدر فصل بهار زیباست خصوصا اگه پیش عزیزانت باشی و بدونی که دوستت دارن واسه من این فصل خیلی زود تموم میشه فرودین از همه زودتر من یه هفته هست با این جمله زیبا از خواب پا میشم خیلی روحیم بهتر شده هوا هم که ابری میشه من دیگه رو اسمونهام (امروز بهترین روز زندگی من است )
جوجه طلایی من شبها خیلی بیدار میشه خیلی اذیت میشم اما دلم راضی نمیشه از شیر بگیرمش همش یه چیزی میگیره دستش و میگه تخ تخ موقعیکه میاد بغلم میگه جوجو یعنی گوجو (بغل) شلوار زردم که پاش باشه میشه عین یه جوجه کاکل زری که جیک جیک میکنه و دل مامانش براش غش میره میدونم خیلی در هم برهم نوشتم اخه ایلیا داره ناز میکنه که بغلش کنم جوجو جوجو وقتی محلش نمیزارم گازم میگیره ااااااااایییییییییییییییییییی رفتم optum